یک پیشگویی درباره صدام

خیلی سالها پیش که حسابش از دستم در رفته، کاریکاتوری از صدام کار کردم که در روی جلد نشریه طنز پارسی به چاپ رسید، متاسفانه تنها بریده ای از نشریه را دارم که تاریخ آن مشخص نیست!، به هر حال فکر می کردم روزی صدام تک و تنها در حفره ای در زمین گیر کند، شاید بشود اسم آن را یک پیشگویی گذاشت، البته حضرت امام فرموده بودند که اگر صدام مرد باشد ، خودکشی می کند! اما واقع امر این بود که صدام نامرد بود و حلقه دار سرنوشت محتوم او را رقم زد. تاریخ خیلی چیزها دارد که باید از آن درس گرفت...
پ . ن.
1-باورتان می شود آنقدر از صدام کاریکاتور کشیده بودم که یکبار خواب او را به شکل کاریکاتور دیدم!
2- رابع الربیعی (کسی که با نیروهای آمریکایی همکاری می کرد) می گوید:"در یکی از عملیات ها، ناگهانی و اتفاقی چندین نفر بازداشت شدند که یکی از آنان جزو نزدیکان "صدام" درآمد. نام او را در شجره نامه ای که داشتند، پیدا کردیم. البته او ابتدا نام جعلی داد، اما در بازداشت ها نام واقعی خود را اعتراف کرد و گفت: حاضرم با شما همکاری کنم و مخیفگاه "صدام" را به شما نشان بدهم به شرط اینکه پناهنده شدن من به یکی از کشورهای خارجی را تضمین کنید.
بر سر این موضوع توافق شد. او هم فورا مخفیگاه دیکتاتور سابق عراق را به ما نشان داد. پس از آن، نیروها فورا برای بازداشت "صدام" به محل اعزام شدند. بعد از دستگیری او، "صدام" گفت: "من صدام هستم، رئیس جمهور عراق، بیائید با هم مذاکره کنیم و به توافق برسیم!!!".
3-یه روز صدام میره از یه مرغداری بازدید كنه. میپرسه: «مرغاتون روزی چند تا تخم میکنن؟» میگن: «هر کدوم یکی.» ، بد داغ میکنه و خطاب به مرغا داد میزنه که «فردا که اومدم، هر کدوم کمتر از سه تا تخم گذاشته باشین، میدم همونجا بکشناش.» فردا که میآد میبینه همه سه تا تخم گذاشتن جز یکی که دو تا تخم گذاشته. با غضب بهش میگه: «تو چطور جرأت کردی سه تا تخم نذاری؟» اونم میگه: «یاصَدّام! اَنَا لا مُرغٌ. اَنَا خروسٌ! (ای صدام، من مرغ نیستم، خروسام)
4- توصیه می کنم کتاب "شبیه صدام" را حتما بخوانید:"داستان مردي است به نام ميخائيل رمضان (مولف كتاب) كه به دليل شباهت زيادش به صدام حسين، مدت نوزده سال به جاي رئيس جمهور عراق نقشآفريني ميكند .( صدام سیزده بدل داشت که شبیه ترین آنها به او همین میخاییل رمضان بود)حتی یکبار بچه های ایرانی او را با تیر می زنند و کلی جنجال میشه که صدام کشته شد.که به همین دلیل مدال رافدین را صدام به او می دهد.كتاب با تصاويري از واقعيتهاي دروني ساختار قدرت سبوعانه رژيم بعث عراق، به ويژه صدام حسين و نزديكان و دست نشاندگان او همراه است. فراز داستان جایی است که رمضان می فهمد که پسر صدام خانواده اش را کشته تا بتوانند همیشه او را در دسترس داشته باشند و موقعیتش هم مخفی باقی بماند. ."(ناشر:حميد بغدادي،224 صفحه -تیراژ3000 نسخه )

به نام خدایی که در همین نزدیکی است.